با گوش جان بشنویم

 

شیرین من بمان مگر این روزگار تلخ

فرهاد خسته را به نگاهی امان دهد

در زلف شب گره بزن آن زلف مست را

شاید شبم به سوی تو راهی نشان دهد

 

حرفی بزن که عشق به هر واژه گل کند

ما را نصیب دیگری از این زمانه نیست

با من از عاشقانه‌ترین لحظه‌ها بخوان

حتی اگر هوای دلی عاشقانه نیست

 

با من بخوان تا این ترانه را با تو سفر کنم

با من بخوان تا در هوای تو شب را سحر کنم

 

شاید شبی که می‌بَرَد افسانهٔ مرا

روزی برایم از تو نشانی بیاورد

شاید همین ترانه که بر دوش باد رفت

در جان خسته تاب و توانی بیاورد

 

پ.ن:

اینم خط‌خطی شبونه

ترکیب دست خط معمولی و شکسته

فقط اینکه ببخشید کیفیتش پایین آوردم و همچین اگر با گوشی میاید احتمالا تصویر کشیده شده. برای دیدن تصویر در اندازه درست یا انگشت‌تون رو روی صفحه نگه دارید و در صفحهٔ جدید تصویر رو باز کنید یا از گزینه ‌های بالای صفحهٔ مرورگرتون حالت رایانه رو انتخاب کنید.


مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

بلورین نقش Jenn هر چی بخوای هست قالب های فارسی وردپرس 28 نیلو رایانه رشته سیاستگذاری عمومی قاچ گانودرما carelessness