منّی إلیک



کتاب غدیر _ علی صفائی (کمتر از سی صفحه)

 

۱.  همیشه که قلم دست می‌گیریم و یا صفحه‌ای جدید باز می‌کنیم که مطلبی بنویسیم، حالا چه هدفمند و چه بی‌هدف، احتمالا زیاد درگیر اولین کلمه و نقطهٔ شروع میشیم. و از یک جایی به بعد که دستمون گرم شد و می‌نویسیم کم‌کم و ذره ذره یه چالش دیگه ذهنمونو درگیر خودش میکنه. اونم نقطهٔ پایانه. قبول دارید همونقدر که کلمه اول رو انتخاب کردن سخته انتخاب آخرین جمله و نقطه گذاشتن پای اون و بستن دفتر و صفحه هم سخته؟ برای من که همیشه اینطوری بوده.

زیاد فکر کردم که آخرین پستم رو چی بنویسم و چطور بنویسم. تصمیمم رو هم گرفته بودم و می‌خواستم یه جورایی تمام اونچه که گذشته بود رو خلاصه و تیتروار جمع‌بندی کنم. اما با نگاه لطفشون، حداقل من اینطوری می‌بینم، کلا یه چیز دیگه اینجا رقم خورد. 

وقتی به اولین مطلبم برمی‌گردم و نگاه می‌کنم می‌بینم چقدر این آخری بهش میاد. نمی‌خوام زیاده‌گویی کنم. دوست‌ داشتید اولین و آخرین پست رو با هم مقایسه کنید. شباهت‌ها و ارتباط جالبی بینشون پیدا می‌کنید.

 

۲.  کتاب غدیر استاد صفائی رو برادرانه تقاضا می‌کنم بخونید. کلا زیر سی صفحه‌ست و با سرعت معمولی کمتر از یک ربع خوندنش زمان می‌بره. ان‌شاءاللّه مقدمه‌ای بشه برای تأمل بیشتر. شاید گمشدهٔ خیلیامون پیدا بشه.

 

۳. اکثر ماها با یه نیت و هدف خاصی وارد دنیای وبلاگ‌نویسی شدیم. منم از این قاعده مستثناء نبودم. اما حالا دیگه رسیدم به جایی که می‌بینم نه تنها به هدفم نرسیدم بلکه دارم روز به روز ازش دورتر و دورتر میشم. به قول خانم لوسی می یه جورایی خود همین وبلاگ‌نویسیم باعث نقض غرض داره میشه. خلاصه که از روی لوس بازی و نازآوردن خداحافظی نمی‌کنم (امیدوارم سوءبرداشت نشه، مطلقا هیچی منظوری نداشتم ازین حرف و به هیچ فرد خاصی هم اشاره نداره. بلکه تنها به خاطر جمله‌ای که یکی از اعضای بلاگستان که اونم کلا یه جای دیگه گفته بودن اینو عرض کردم) 

اینجا واقعا نقطهٔ پایان این وبلاگه :)

اینکه برای بعدش چه تصمیمی دارم هنوز قطعی نیست. اما خب اینجا رو کلا حذف نمی‌کنم. من اگر چه از نوشتن در اینجا دارم انصراف میدم اما همچنان به خونه‌هاتون سر‌خواهم زد :) 

اینجا (بیان) من اتفاقا تجربه‌های خیلی خوبی کسب کردم. چه با وب قبلی چه با این وب و در مجموع این یکسال و شش ماه فعالیت مجازی تک و توک دوستانی پیدا کردم واقعی‌تر از دوست‌های واقعیم :) والبته که تنها سرمایهٔ من تو اینجا بودن و خب نمی‌خوام ارتباطمون قطع بشه. خودم بهتون پیغام میدم و راه ارتباطیمونو براتون می‌فرستم. باقی دوستان هم اگر مایل بودن که رفاقتمون ادامه پیدا کنه می‌تونن پیغام بدن تا یه راه ارتباطی بهم معرفی کنیم. 

قسمت «تماس با من» تا جمعه بازه بعدش دیگه چون به پنل سر نخواهم زد و نمی‌خوام شرمندهٔ دوستان بشم کلا نظرات رو خواهم بست. 

 

۴. یک‌سری فایل صوتی مونده که قرار بود لا‌به‌لای مطالبی که براشون نوشته بودم به اشتراک بذارم اما چون مطالبشون به هر دلیلی منتشر نشد وپیش‌نویس موند فایل‌ها رو شب جمعه اینجا زیر همین شمارهٔ آخر براتون خواهم گذاشت. 

 

یا علی مدد

 

 


با گوش جان بشنویم .

 

 

عاشق که شد که یار به حالش نظر نکرد

ای خواجه درد نیست و گرنه طبیب هست .

 

 

مثلا اولین مشق قلم‌نی‌ام محسوب میشه. فعلا هنرجوی خوش بیشتر نیستم :) 

 

ولادت امام هادی علیه‌السلام رو تبریک عرض می‌کنم.  

 

اینم باشه به عنوان شیرینی امشبمون

قال الهادی علیه‌السلام

ان الله اذا اراد بعبد خیرا اذا عوتب قبل.

هر گاه خداوند خیر بنده‌ای را بخواهد هنگامی که به او تذکر داده شود، می‌پذیرد

 

خدا به همه‌مون گوش و دلِ نقد‌ و نصیحت‌پذیر عنایت کنه. ان‌شاءاللّه. 

التماس دعا

 

++موسیقی رو هم دریابید

 

 

 


أعوذ باللّه من الشّیطان الرّجیم

 

أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ أُوتُوا نَصِيبًا مِنَ الْكِتَابِ يَشْتَرُونَ الضَّلَالَةَ وَيُرِيدُونَ أَنْ تَضِلُّوا السَّبِيلَ

وَاللَّهُ أَعْلَمُ بِأَعْدَائِكُمْ ۚ وَكَفَىٰ بِاللَّهِ وَلِيًّا وَكَفَىٰ بِاللَّهِ نَصِيرًا
 


مگر ندیدی یهودی‌هایی که بهرۀ کمی از تورات برده‌اند، خریدار گمراهی‌اند و دوست دارند که شما هم از مسیر حق منحرف شوید؟! 
خدا دشمنانتان را بهتر می‌شناسد و
همین بس، بله همین بس که خدا خودش یار و یاورتان باشد. 
 

::سورهٔ مبارک نساء، آیات شریف ۴۴ و ۴۵::

 

صدق اللّه العلیّ العظیم

 


1. Alpha مدت زمان 5:46 دقیقه

 

2. Destiny مدت زمان 6:16 دقیقه

 

___________________________________

یعنی چی آخه؟! هزارجور فکر و حرف و داستان و ماجرا دارم که بنویسم اما به محض اینکه میام ثبتشون کنم همه شون دود میشن میرن هوا! :// باز دوباره برمیگردم می‌بینم عههه! اینا که همونجا تو ذهنم سرجاشونن دوباره برمیگردم بنویسم، تا میام کلمهٔ اوّل رو بنویسم یهو همه‌شون غیبشون می‌زنه!!

یعنی چه آخه؟!

مسخره شو در آوردن! :// البته فکر کنم مسخرهٔ چیزی رو نمیشه درآورد، اونی که درمیارن شورشه. شورش نه ها! شور چیزی را می‌آورند :| :)

 

خلاصه که کلی قرار بود آسمون به ریسمون ببافم که آقا ببینید چی پیدا کردم. شانستون همه‌ش تو ذهنم موند :/

هیچی دیگه با گوش جان بشنوید :) فقط بگم که سبکش همون همیشگیه ؛) در جریان که هستید سبک همیشگیم چیه؟ :)

اگه نمی‌دونید فک کنم از اسم آهنگ‌ها هم متوجه بشید ( تریلر و حماسی)

این اولین بار بود که تقریبا با مسامحه همه آهنگ‌های یک آلبوم رو دوست داشتم که در نوع خودش برای خودم جالب بود. این دو تایی هم که می‌بینید انتخاب من هستن برای شما. اگه دوست داشتید بقیهٔ تِرَک ها رو هم بشنوید این رو جست‌و‌جو کنید: آلبوم Origins از Tony Gram

 

فقط لطفا اگه گوش‌ می‌کنید با حوصله و تا آخر گوش کنید و الّا چیزی فکر نکنم دست‌گیرتون بشه


سلام 

۲۴ سال پیش در چنین شبی بشارت تولدت را در همین سرزمین دریافت کردم. وشوق و جدی وصف نپذیر

تولدت به ماه قمری مبارک

هدیه تولدت یک طواف بر دور بیت بود با نماز داخل حجر اسماعیل و دعای :رب هب لی ذریة طيبة انك سميع الدعاء. و نیز : ربنا هب لنا من ازواجنا و ذریاتنا قرة اعين واجلنا للمتقین اماما 

امیدوارم عاقبت بخیر باشی و مصداق هر دو آیه.


جملات بالا متن پیغام پدرم از مکه مکرمه بود که چند ساعت پیش دریافت کردم

چقدر اشک ریختم .

خیلی حسرت‌ها تو دلم زنده شد دلم میسوزه که چقدر الکی الکی بینمون فاصله شده بابا .


عصر جدید امشبم که از قضا یه پا ماه‌عسل بود برا خودش . 

چقدر دلم تنگ شد برای بابام :'(  

چقدر سخت بود پیش مهمونا جلو اشکمو بگیرم.



+ روم نشد ولی میخواستم به بابام بگم:

حکم اینکه پسرت روز ازدواج به‌ دنیا اومده چی می‌تونه باشه؟  با ایموجی متفکر و چشمک زن :))


نظر شما چیه؟ :))


أعوذ باللّه من الشّیطان الرّجیم


مَا لَكُمْ لَا تَرْجُونَ لِلَّهِ وَقَارًا

چه‌تان شده که به بزرگواریِ خدا امید ندارید؟! 


::سورهٔ مبارک نوح، آیهٔ شریف ۱۳::


صدق اللّه العلیّ العظیم

_________________________


می‌دونید امشب و فردا چه خبره؟ 

خلاصه از اونایی که مشرف میشن التماس دعا 

منم به نوبهٔ خودم دعاگوی تک تک‌تون، تا جایی که ذهنم یاری کنه، خواهم بود.


دو تا از عزیزای دلم و زندگیم در حال و وضعیت نامساعد و ناگواری هستند. و قسمت ناراحت‌کننده‌ترش اینجاست که کیلومترها ازم دورن و بهشون دسترسی ندارم. 

میشه برای حال دلشون و گشایش مشکلاتشون دعا کنید. 


خیلی خیلی دلم گرفته.

چطور میشه که ما آدما حاضر میشیم به هر دلیل و توجیهی پا بذاریم رو گلوی لحظات و زندگی اطرافیان‌مون و نذاریم حتی یه نفس راحت بکشن.

:'(


با گوش دل بشنوید

 

 

گرچه چشم دیدنمو نداری اما اینو به یاد و برای شما نوشتم

____________________________________________________

متن کامل شعر:

 

دلم از نرگس بیمار تو بیمارتر است

چاره کن درد کسی کز همه ناچارتر است

 

من بدین طالع برگشته چه خواهم کردن

که ز مژگان سیاه تو نگونسارتر است

 

گر تواش وعدهٔ دیدار ندادی امشب

پس چرا دیدهٔ من از همه بیدارتر است

 

طوطی ار پستهٔ خندان تو بیند گوید

که ز تنگ شکر این پسته شکربارتر است

 

هر گرفتار که در بند تو می‌نالد زار

می‌برد حسرت صیدی که گرفتارتر است

 

به هوای تو عزیزان همه خوارند، اما

گل به سودای رخت از همه کس خوارتر است

 

گر کشانند به یک سلسله طراران را

طرهٔ پرشکنت از همه طرارتر است

 

گر نشانند به یک دایرهٔ عیاران را

چشم مردم فکنت از همه عیارتر است

 

گر گشایند بتان دفتر مکاری را

بت حیلت‌گر من از همه مکارتر است

 

عقل پرسید که دشوارتر از کشتن چیست

عشق فرمود فراق از همه دشوارتر است

 

تیشه بر سر زد و پا از در شیرین نکشید

کوه‌کن بر در عشق از همه پادارتر است

 

در همه شهر ندیده‌ست کسی مستی من

زان که مست می عشق از همه هشیارتر است

 

دوش آن صف زده مژگان به فروغی می‌گفت

که دم خنجر شاه از همه خون‌خوارتر است

 

سر شاهان جوان بخت ملک ناصردین

که به شاهنشهی از جمله سزاوارتر است

::فروغی بسطامی::

 


راست می‌خواهی. نخواهم بی‌تو عمر

 

::انوری::

 

 

_________________________________________

 

حیف . حیف که جرأتشو ندارم.

حتی رفتم حساب کردم چندتاشو تو لیوان آبم حل کنم دیگه راحت می‌خوابم. بدون دلهرهٔ بیداری. برای همیشه

 

حیف که یه ترسو بیشتر نیستم

لیوان هست 

آبم هست

تعداد کافی ازین قرصه برام مونده 

اما جسارتش

فقط هی الکی فکرشو دنبال می‌کنم بزدلانه، احمقانه.

کی اینقدر همه چی مسخره شد.

 

بشنویم

 

 

کی فکرشو میکرد یه روزی اینا بشه وصف حالم :)

_____________________________________

 

در آستانهٔ پیری
        گلایه از شب دنیا
                  بد است مرد حسابی
به احترام دیازپام
        بدون قصه و بوسه
                  تلاش کن که بخوابی

                   :)

 

شناس عالمی اما

شناسنامه نداری

 

ودائم الغمی اما

خودت ادامه نداری!

 

تو برگزیده نبودی

قبول کن که نبودی

 

بلند مسئله هستی

ولی بدون کتابی

 

.

.

.

.

هزار بسته مسکن

فدای این غم برنا.

.

.

.

                               شب است مرد حسابی!

 


با گوش جان بشنویم   (اگر این یکی رو یادتون باشه و شنیده باشید، قطعا از این جدیده هم خوشتون میاد)

 

- چه آرزویی داری؟
+ زیر بارون منو ببوسی. تو چی؟
- بارون بیاد.

.

.

.

 

حرف آخر، 
یک دعا، یک آرزو، یک خواسته
دوست دارم خوب باشی، خوب باشد حال تو

::سمیه آزاد::

 

 

پ.ن:
نکته امتحانی:
* به ترکیب بوسیدن زیر باران، بوسه باران گویند.


چه برکتی داشت این فرستادن خانواده به خونه باغ بیرون شهر، برای من! :) 

 

بعدا مفصل از ماجرای بسیار مهم این سه چهار روز می‌نویسم (اینم مثل همهٔ اون هزار و یک ماجرای قبلی که می‌خواستم بگم یا بنویسم :| -_- ‍♂)

اما فعلا همین یه نتیجه‌شو ببینید تا بقیه‌ش رو هم در فرصت مقتضی () براتون تعریف کنم. اینجا

 

حالا این چی‌ هست؟

کادوی روز مرد می‌باشد :) دیگه قسمت خرابکاری شده‌ش اونقدر واضحه که نیازی به اشاره هم نیست حتی ‍♂ ولی همینه که هست 

از خداشونم بود تازه!  

تازشم اینم اشانتیون دادم بهشون برن حسابی عشق کنن. (مثل اینا که بقیه‌ پولشونو نمی‌گیرن و میگن با بقیه‌ش برو عشق و حال )

بعله ما اینیم دیگه

تازه‌ترشم اینکه محض رضای خدا این کارو کردیم واسه دو ‌تا صنوبر عاشق (آخه یه خورده خوش قد و قامت هستن)

می‌دونم می‌دونم که بهم افتخار می‌کنید. خواهش می‌کنم. منم به خودم افتخار می‌کنم :)

 

 

(نوشابه باز کردن‌های جوجه خروسی برای خودش که نمی‌ذارن قاطی مرغا بشه و خب خروسم حساب نمیشه. روز پسرم که نداریم )

البته خوشبختانه از روز مرد بی‌نصیب نیستم و یه جفت جورابم واسه تولد من می‌خرن :| :/

گه‌گاهی هم واسه تنوع یه شرت و زیرپوشی اون وسط مسطا گیرمون میاد. خوبه دیگه. راضی‌ام به رضای خدا. همینشم که از دست خانوما میچکه باز جای شکر داره.


امام جواد علیه‌السلام فرمود:

«الدّین عزّ و العلم کنز و الصّمت نور و لا هدم للدّین مثل البدع و لا افسد للرّجال من الطّمع و بالرّاعی تصلح الرّعیة و بالدّعاء تصرف البلیّة.»

 

دین، عزت است، علم گنج است و سکوت نور است.

و هیچ چیز همانند بدعت، دین را نابود نمی‌کند.

و هیچ چیز مثل طمع، مردان را فاسد نمی‌کند.

و مردم فقط با زمام‌دار، اصلاح می‌پذیرند.

و با دعا، بلاء برطرف می‌شود.

 

::الفصول المهمه ص ۲۹۰::


با گوش جان بشنویم

 

شیرین من بمان مگر این روزگار تلخ

فرهاد خسته را به نگاهی امان دهد

در زلف شب گره بزن آن زلف مست را

شاید شبم به سوی تو راهی نشان دهد

 

حرفی بزن که عشق به هر واژه گل کند

ما را نصیب دیگری از این زمانه نیست

با من از عاشقانه‌ترین لحظه‌ها بخوان

حتی اگر هوای دلی عاشقانه نیست

 

با من بخوان تا این ترانه را با تو سفر کنم

با من بخوان تا در هوای تو شب را سحر کنم

 

شاید شبی که می‌بَرَد افسانهٔ مرا

روزی برایم از تو نشانی بیاورد

شاید همین ترانه که بر دوش باد رفت

در جان خسته تاب و توانی بیاورد

 

پ.ن:

اینم خط‌خطی شبونه

ترکیب دست خط معمولی و شکسته

فقط اینکه ببخشید کیفیتش پایین آوردم و همچین اگر با گوشی میاید احتمالا تصویر کشیده شده. برای دیدن تصویر در اندازه درست یا انگشت‌تون رو روی صفحه نگه دارید و در صفحهٔ جدید تصویر رو باز کنید یا از گزینه ‌های بالای صفحهٔ مرورگرتون حالت رایانه رو انتخاب کنید.


فَاصْبِرْ صَبْرًا جَمِيلًا*

 

مدت‌هاست،
به دنبال رابطه‌ای میان صبر و زیبایی می‌گردم.
چیزی جز چشم‌هایت نمی‌یابم!

 

 

پ.ن:

۱_ برای بانوی کربلا

۲_ *سورهٔ مبارک معارج، آیهٔ شریف ۵

۳_ ✔️ نکته امتحانی:

امام رضا علیه السلام:

«اِذَا نَزَلَتْ بِکُمْ شَدِیدَةٌ فَاسْتَعِینُوا بِنَا»

هر گاه برای شما پیشامد سختی روی داد از ما کمک و یاری بجوئید.

::مستدرک الوسائل، ج۵، ص۲۲۹::

۴_ عنوان: آیهٔ آخر سورهٔ مبارک آل عمران

اعوذ باللّه من الشّیطان الرّجیم

يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اصْبِرُوا وَ صَابِرُوا وَ رَابِطُوا وَ اتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ

مسلمانان! در زندگی شخصی صبور باشید و در زندگی اجتماعی صبرهایتان را یک‌کاسه کنید. همچنین، در برابر فتنه‌ها هم‌بستگی‌تان را تقویت کنید و در حضور خدا مراقب رفتارتان باشید تا خوشبخت شوید. 


تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

آخرین جستجو ها

چیزهایی هست که نمی دانی, Teresa علم با ارزش Rob سالم زیبا مخاطب تنها Jenny ساندویج پانل سقفی Bours_MP دوستداران ادبیات فارسی